تيانا عمر مامان و باباتيانا عمر مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

تیانا عمر مامان و بابا

ماهگرد 21

عسل و نفس و عمر ماماني  ،ماهگردت مبارک عزيزم.روز به روز بزرگتر ميشي و توقعاتت هم بيشتر ميشه .منظورم بهونه گيريه ،البته طبيعيه و برا اثبات خودته به من و بابايي.اينم بگم که فوق العاده دختر خوبي هستي ،با وجود اينکه بهونه ميگيري ،اما زود هم کوتاه مياي و اروم ميشي.اما يه وقتايي هم که شيطان گولت ميزنه،ماماني تحملم تمام ميشه و مجبورم دعوات کنم و يه داد هم بزنم.بعضي وقتا که خيلي کلافم ميکني،ببخش ماماني .از خدا ميخوام تحملم رو بيشتر کنه و تو رو هم عاقلتر.الهي فدات بشم که تلفظ همه ي کلمات واست راحت و شيرينه ،مثلا:خورشت،فافايه،يعني دمپايي،موتور ،ماشين،پيشش،يعني پوشک،عکسها ،وقتي که البومتو ميبيني.دستها،وقتي که دستهات کثيفه و ميخواي دستهاتو بشورم.و....
21 مرداد 1393

بهونه پرستش

فداي دختر شيرين زبونم بشم که ماشالله خيلي استعداد داره و باهوشه،در ضمن خيلي هم شيطون.اما من همه جوره ميپرستمش و دوسش دارم،.موتور ،ماشين،خوردش،اچين واچين،ايوور(انگور)،آر آر(قار قار)،ميو ميو،ادا ادا(قدا قدا) ،خورشت،امز (قرمز) ،تشي(ترشي)،خرس،باشش(بالش)،نکون(نکن)و....به لغت نامه ات اضافه شده،هر چيزي بهت ميگم سريع ميگي:باسّه،(باشه).غذا که ميخوري ميگي: الا شوت يعني الهي شکر و به مامان هم ميگي ميسي،يعني مرسي.مرواريد يازدهمت الان که متوجه شدم جوونه کوچولويي زده،دندان نيش سمت راست ،رديف بالا.دندان نيش سمت چپ بالا هم کم کم داره بيرون مياد.مبارکت باشه عزيزم. از صبح تا ظهر فوق العاده دختر خوبي هستي ،اما از،ظهر که بابات مياد يه کم لوس ميشي و بهونه گيري...
15 مرداد 1393

اولينها

عسل مامان فدات شم که چقده ماهي،قران نگهدارت باشه ،رفتارت مثل بچه هاي سه ساله است ،درک و فهمت ،رفتارت ،شعورت ،همه چيزت عاليه .منکه خدارو روزي هزار مرتبه شکر ميکنم.اولين جمله اي که گفتي اين بود :مامان بيا.که سوم مردادماه ،شب رفته بودي رو تخت صدام ميکردي تا بيام بهت مي مي بدم بخوابي،اخه هنوز بدون مي مي نخوابيدي. امروز هم برا اولين بار خودت با لوگوهات داشتي مثلا ماشين درست ميکردي.تا ميخوام نماز بخونم سريعچادرتو مياري و با جانماز خودت شروع ميکني ،نماز ميخوني،زير لب هم يه چيزايي زمزمه ميکني.قربونت برم.چهارم مردادهم رفتيم اتليه دو تا عکس گرفتي که خيلي ناز شدن،که درست :يکسال و هشت ماه و نيم داشتي.بعدش رفتيم مجتمع خليج فارس خريد کرديم.بابا واست ماشين...
7 مرداد 1393
1